تنهاترین تنها

ماورای عشق

تنهاترین تنها

ماورای عشق

حرف دل تنها ترین تنها

در ساحل بی کسی ها و غروب غم انگیز خستگی ها کسی مرا فرا می خواند

صدا.صدایی به گوش میرسد که مدام میگوید من با تو هستم

با ترس و وحشت فریاد میزنم و میپرسم تو کیستی؟ و او در پاسخ میگوید:سرنوشت

سر نوشت تو اسمم تنهایی است هم زمان نسیم سردی از غم تیغه های پشتم را به لرزه در می آورد.

حالا من در این جزیره گم شده ام و خیره به رده پایی که تو در ساحل جا گذاشتی خاطرات

 مدام از جلوی چشم هایم میگذرد و روز های خوش با تو بودن برایم مرور.

با تنی خسته بر تکه سنگی تکیه میدهم و بر تکه کاغذی حرف های دلم را برایت مینویسم

به نام تنها ترین تنها

منم عاشق ترین عاشق

عاشقی که حالا در غم تنهایی خودش میسوزد و محکوم به سال ها انتظاری پوچ

حالا از تو خواهشی دارم.تو را به شب زنده داری هایم قسم میدهم و به اشک هایی که هر

لحظه برایت از چشم هایم جاری کردم.تورا به عشق مقدس و عاشقا قسمت میدم و تورا به

آفریدگار عشق و تنها یار همیشگی آدما غم قدیس قسمت میدهم

اگر خواستی کسی را نفرین کنی.هرگز نخوا که مثل من بشود که سرنوشت من بدترین

نفرین در تاریخ زندگی هاست



نظرات 3 + ارسال نظر
ثمین پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:51 ق.ظ http://fardai-behtar.blogsky.com/

سلام
خسته نباشی
وبلاگ خوبی داری
امیدوارم موفق باشی
به من هم سر بزنی خوشحال میشم

شبنم پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:37 ق.ظ http://shabnam1373.blogfa.com

سلام سینا
امیدوارم حالت خوب باشه
ممنون که بهم سر زدی
وبلاگت زیباست و عکسات هم خیلی قشنگه
مخصوصا کارت پستال خداحافظ
بازم بهم سر بزن
بای

نیلوفر پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:14 ب.ظ http://www.niloufar3.blogfa.com

سلام سینا جون مرسی که نظر دادی مرسی که باهام همدری کردی راستی بازم پیش مابیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد