ஐ♥ღ♥قاصــــــدکஐ♥ღ

ستاره ی عزیزم دوست مهربان و خوش قلب من تولدت مبارک

برایت یک دنیا زیبایی و خوشبختی آرزو می کنم 

خوش حالم امسال هم در کنارت بودم که این روز زیبا را بهت تبریک بگم

تولد تو آغازیست برای یک دنیا مهربانی. تولد همه خوبیهاست .

تولد تمام زیبایهای زندگی .

امروز روز تولد توست ... خواهم آورد امروز برایت زیبا ترین گل های دنیا را .

هرچند تو مهربانتر از همه آنهایی. همیشه به قداست چشمان تو ایمان دارم .

چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است .

چه وقت دیگر گیتی تواند چون توئی را بزاید .

فرشته ای در قالب یک انسان.

عزیزم فقط ساده میتوانم بگویم ...




امیدوارم همیشه خنده بر لبهای مهربانت باشد

و طنین شادی در صدای مهربانت موج بزند


تولدت معنای همه ی خوبیهاست ...



آیت تمام زیباییهاست...



روشنی بخش چشم دلهاست...



آغازگر دوست داشتن هاست...


ستاره جونم حالا بیا شمع ها را فوت کن تا صدسال زنده باشی

خوب دیگه بترکونید



دوستت دارم

دفترچه ی خاطرات قلبم را که خالی از عشق و یکرنگی بود

سرشار از عشق و محبت کردی ، نازنیم ، زیباترینم

حضور گرم و همیشگی ات را هزاران هزار بار سپاس می گویم

تولدت مبارک

سبز ترین خاطرات ازآن کسانی است که

 در ذهنمان عاشقانه دوستشان داریم

تولدت مبارک ۳تاره ی عزیزم

در شب زیبای میلادت تمام وجودم را که قلبی ست کوچک

در قالب قابی از نگاه تقدیم چشمان زیبایت می کنم

و با بوسه ای عاشقانه تولدت را تبریک می گویم

آغاز بودنت مبارک

تبریک دست خالی مرا با سخاوت بی حدت بپذیر…

تولدت مبارک…

شب عشق شب جشن و سرور

امشب آسمون پر از ستاره ست

ماه خوشگل من غرق نوره

امشب همه جمعند توی خونه

پره رو دامنت گلای پونه

عطر تن تو عطر بهار

چقدر دوست دارم خدا میدونه

حالا نوبت فوت کردن شمعاس

میدرخشی تو جمع مث الماس

همه بگن مبارک ایشالله

تولد تو جشن همه گلهاس

تولدت مبارک گل پونه

گل عزیز من یکی یدونه

ای زیبا ترین ترانه ی هستی 

بدان که میلادت

برایم ارمغان خوبی ها و زیبایی هاست

 میلادت مبارک . . .

امروز ۲۴ اسفنده

بازم روز تولد دوست عزیزمون رسیده

ستاره جونم

خوشحالیم که توی این سالی که گذشت

 تو کنارمون بودی

دوست خوبم

امروز بازم توی این ویلاگ

یه جشن تولد کوچیک کنار هم می گیریم

دوستت داریم ستاره ی دوست داشتنی و نازم

تولدت مبارک . . .

آنگاه که به یاد می آورم

روزهای رفته را

در فکر می روم که

آخر چه شد شب هایی را که

به سپیده دمان پیوستند

با این همه می دانم

چیزهای بسیاری که روزگاری

دوست شان داشتم

حالا به مرگ پیوستند و چیزهای بسیاری را

دوست دارم که حالا حالاها

به دنیا نخواهند آمد

هر زمان تنها شدم همراه مهتاب خیال

از افق ها بر درو بام دلم سر میزنی

شب چو تنها می نشینم با خیالت گرم راز

حر نوا اید بگوشم گویم این آوای اوست

روزها چون بگذرم از کوچه های اشنا

هر کجا پا مینهم گویم که جای پای اوست

مردم دنیا دلشان درد نداشت

هر کس غصه ی اینکه چه میکرد نداشت

چشمه ی سادگی از لطف زمین می جوشید

خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت ...

دوستم داشته باش، بادها دلتنگ‌اند
دستها بیهوده، چشم‌ها بیرنگ‌اند
دوستم داشته باش، شهرها می‌لرزند
برگها می‌سوزند، یادها می‌گندند
باز شو تا پرواز، سبز باش از آواز
آشتی كن با رنگ، عشق‌بازی با ساز
...
دوستم داشته باش، عطرها در راه‌اند
دوستت‌دارم‌ها، آه، چه كوتاه‌اند
...
دوستت خواهم داشت، بیشتر از باران
گرم‌تر از لبخند، داغ چون تابستان
دوستت خواهم داشت، شادتر خواهم شد
ناب‌تر، روشن‌تر، بارور خواهم شد
...
دوستم داشته باش، برگ را باور كن
آفتابی‌تر شو، باغ را از بر كن
...
دوستم داشته باش، عطرها در راه‌اند
دوستت‌دارم‌ها، آه، چه كوتاه‌اند
...
خواب دیدم در خواب، آب، آبی‌تر بود
روز، پر سوز نبود، زخم، شرم‌آور بود
خواب دیدم در تو، رود از تب می‌سوخت
نور گیسو می‌بافت، باغچه گل می‌دوخت
...
دوستم داشته باش، عطرها در راه‌اند
دوستت‌دارم‌ها، آه، چه كوتاه‌اند

                                                              SaRa